بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
باز هم بعد مدتی برگشتیم.
امیدواریم که انشاالله از این به بعد بتونیم بیشتر در عرصه جنگ نرم خدمت کنیم.
در ضمن انتشار مطالب این سایت بدونه ذکر منبع جایز نیست و حرام است.
دوستان اگر مایل به تبادل لینک و لوگو بودند اطلاع دهند.
یاعلی
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
روز دانشجو بهانهای شد تا بار دیگر عدهای از فتنه گران با حضور در دانشکده فنی دانشگاه تهران عقدههای خود را به انقلاب به نمایش بگذارند، در زیر تصویری از یکی از دانشجویان حامی فتنه را میبیند که همانند روزهای فتنه با برعکس داشتن تصویر بنیانگذار انقلاب اسلامی توهینی دیگر را به ولایت فقیه نشان داده است.
دانشجو...
کسی که سران فتنه بیشترین سوء استفاده را از آن می برد
و دانشجو هم خواسته یا ناخواسته در زمین فتنه بازی میکند که بازی کردن در زمین غرب و شیطان اس
دانشجو...
کلمه ای که دیگر معنی جوینده علم نمیدهد
کلمه ای که در وصف بعضی دیگر به معنای جوینده دانش و علم نمی آید
از فتنه 88 سران فتنه از بعضی دانشجوها یک ابزار ساخته اند برای پیشبرد اهداف شوم خود که چیزی جز براندازی نظام
و کشور را دودستی به غرب تقدیم کردن ندارند.
و هر بار،با تحریک احساسات دانشجوها،آنها را تشویق به اغتشاش در دانشگاه ها میکردند.
و حالا 16 اذر 93 دوباره تکرار برخی از صحنه های فتنه88 در دانشکده فنی تهران
خسته و کوفته از راه رسید و در خونه رو باز کرد به امید اینکه خانمش با روی خوش به استقبال بیاد و بهش خداقوت بگه تا خستگیش گرفته بشه. اما خبری از خانمش نبود.
باز هم با دختر همسایه رفته بود بیرون. فشار روحی بدی بهش وارد شد و خستگی توی جسم و روحش موند. چند دقیقه بعد خانمش با چهره ای بزک کرده و لباس های تنگ در خونه رو باز کرد.
بجای روی خوش و چهره ایی آرامش بخش، برای شوهرش بوی عرق و خستگی و کلافگی به جا مونده از پوشیدن لباس های تنگ رو هدیه آورده بود.
مرد خونه وقتی دید همسرش مثل همیشه بجای اینکه باعث دلگرمی اون بشه باعث خوشحالی مرد های چش چرون توی خیابون شده حسابی عصبانی شد.
به فکر راه انداختن یه دعوای حسابی بود که صدای پیامک گوشی اومد. دختری که چند روز پیش باهاش آشنا شده بود پیام داده بود و نوشته بود: سلام عزیزم کجایی؟ خسته نباشی. خبر منو نمی گیری؟ دلم برات تنگ شده...
لبخند رضایت بخشی به چهره مرد خونه اومد و بیخیال تمام اتفاقات و همسرش شد و مشغول اس ام اس بازی با دوست دختر محبوب دلش شد و محبت هدیه داد و محبت هدیه گرفت...
پ,ن: متأسفانه دلیل بیشتر طلاق ها و مشاجره های زوج های جوان عدم توجه به نیاز های روحی همدیگر هست و تنها چند جمله محبت آمیز از شخص دیگه ای می تونه زمینه ساز خیلی از جدایی ها باشه.
اصولاً هر کشوری که مقابل نظام سلطه و امپریالیسم موضع بگیرد در مدت بسیار کوتاهی اتفاقات ناگواری برای آن پیش خواهد آمد. تجارب بدست آمده در زمان ایران مصدق و ایران احمدی نژاد یا ونزوئلای هوگو چاوز یا زیمبابوه رابرت موگابه یا شیلی سالوادور آلنده و ... نشان می دهد به زودی آرژانتین با مشکلات اقتصادی شدید دست به گریبان می شود و رکود و تورم این کشور را در بر خواهد گرفت.
اگر دولت کریستینا فرناندز مانند دولت آلنده با کودتا و خودکشی همراه نشود به احتمال قوی با فشار های اقتصادی از سوی بورژوا هایی که قدرت اقتصادی را به دست دارند و همواره نوکر استعمار و آمریکا بوده اند مردم را وادار میکنند تا به او دیگر رأی ندهند.
از طرفی خانم فرناندز باید منتظر سرطان ناگهانی که برای چاوز و فیدل کاسترو و سرطانی که به سر شوهر خودش آمده باشد یا ویروس هایی مانند ویروس ابولا و ایدز و ...
به احتمال قوی به زودی تحریم های زیادی علیه آرژانتین وضع خواهد شد و پیشبینی می شود به زودی فتنه آبی یا سفید در آن کشور به راه بیندازند و شعار ما بی شماریم بدهند.
حتی گمان می رود به زودی شبکه جدید BBC آرژانتین به بهره برداری خواهد رسید و یکی از خواننده های آن کشور به آمریکا خواهد رفت و خواهد گفت دیگر صدای من را از تلویزیون پخش نکنید.
کریستینا فرناندز در نطق آتشین خود در سازمان ملل ضمن حمایت از ایران، علیه استکبار جهانی و تروریست پروران واقعی سخن گفت که شبکه های غربی سخنرانی وی را قطع کردند.
پیامبر (ص): خداى عزوجل مى فرماید: به عزّت و جلالم سوگند که از ظالم در دنیا و آخرت انتقام مى گیرم و از کسى هم که مظلومى را ببیند و بتواند یاریش کند و نکند بى گمان انتقام مى گیرم. کنزالعمال، ج3، ص 505، ح 7641.
پ,ن : از اظهارات خانم فرناندز واقعا ناراحت شدم، یکى از افتخاراتم این بود که ایران در مسأله آمیا نقش داشته و چندتا صهیونیست رو از بین برده...
حدود چند ماه قبل مطالبی علیه خانوم لیلا حاتمی در فضای رسانه منتشر شد مبنی بر اینکه خانوم لیلا حاتمی با یک مرد غریبه مصاحفه کرده است
و این خبر بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت.
من خودم با این کار خانوم حاتمی کاملا مخالفم و اصلا از این کارشون خوشم نیامد
ولی
سوال اینجاست که:
خانوم نرگس محمدی که الان در برزیل هستند و به عنوان یک شهروند ایرانی در انجا برای حمایت ازتیم ملی رفتند باید اینگونه وضعی داشته باشند وحتی در انجا با بعضی از بازیگرا شروع به سیگار کشیدند کنند!!!!!
و
هیچ کس هیچ عکس العملی نشان ندهد؟!؟!؟!
خانوم نرگس محمدی در نقش ستایش در فیلم ستایش تاثیر زیادی بر روی مردم داشتند و تقریبا یک الگو برای مردم بودند
ولی واقعا یک الگو باید چنین حرکاتی را از خود نشان دهد
پ.ن:از مسئولین خواهش میکنم کمی با این بازیگران جدی تر رفتار کنند تا این گونه ابروی ملت شریف ایران را نبرند!
توخیابونکه راه می رفتمناخداگاهچشمم میفتاد به خانم هایی کهبدحجاببودند. ازین وضعحسابی ناراحتوعصبیمی شدم و سرم رو مینداختم پایین وافسوسمی خوردم.
دلم میخواست یک کاری کنم اما چه کاری از دستم بر میومد؟ از طرفی پیامبر(ص) هم فرموده بودند : نگاه به نامحرم تیر زهر آلودی از تیرهای شیطان است. دلم می خواست به یک شکلی این تیر رو به سمت خود شیطان برگردونم که هم باعث ثواب بشه و هم باعث عاقبت بخیری زنان بد حجاب.
تا اینکه تصمیم گرفتم هر بار که ناخداگاه چشمم به خانم بد حجابی افتاد هم نگاهم رو ازش برگردونم و هم از طرف اون خانم یک صلوات بفرستم و هدیه کنم به خانم فاطمه زهرا (س) برای عاقبت بخیری اون خانمبدحجاب.
اینجوری هم من یک ثوابی می برم، هم اون خانم یک ثوابی می بره، هم برای عاقبت بخیریش کاری کرده بودم و هم اینکه تیر زهر آلود شیطان رو به سمت خودش برگردونده بودم.
به عنوان یک افسر جنگ نرم وقتی دیدم همه برنامه هایی مثل ویچت، وایبر ، واتس اپ، تانگو، لاین و اینستاگرام روی گوشی های خودشون نصب می کنن برام جالب شد تا ببینم این برنامه ها چی دارن که اینقدر مردم رو به خودشون جذب کرده.
اوایل همه اون هایی که شماره من رو داشتن کیف می کردن که به به فلانی هم وارد این برنامه ها شده و شروع به خوش آمد گویی می کردن. اما لحن صحبت کردن همه خیلی خودمونی بود. حتی خانم های نامحرمی که یا همکلاسی بودن یا برای کارهای اداری شماره ام رو داشتن. برام جالب بود که تو این فضا هیچکس هیچکس رو غریبه نمیدونست.
اما بعد چند وقت استفاده از این برنامه ها پرده ها کنار رفت و ماهیت اصلی اون هارو کشف کردم که باعث شد سریعاً تمام این شبکه های اجتماعی رو از روی گوشی همراهم حذف کنم.
اصل ماجرا چه بود؟ (اسامی استفاده شده غیر واقعی می باشند)
یک روز تصمیم گرفتم برم به پروفایل افرادی که جزء دوستانم به من اضافه شده بودن. رفتم تو پروفایل آقا حمید یکی از بچه های گل و مذهبی که یکدفه چشمم افتاد به نظرات یکی از مطالب ارسالیش. چندتا دخترخانم جوون که عکس های بی حجابی رو آواتارشون گذاشته بودن برای آقا حمید نظر گذاشته بودن و آقا حمید ماهم براشون نوشته بود: ممنون نازی جون. به سلام فاطی کوچولو چه عجب کجایی دختر؟
چند لحظه مات و مبهوت بودم که این همون حمید بچه مثبت خودمونه که الان با دخترای نامحرم و بی حجاب اینجوری داره حرف میزنه؟ حتی اگه فامیلشونم باشه نه حمیدی که میشناسم اینجور پسریه نه اینکار شرعاً درسته. خیلی ناراحت شدم.
بیخیال حمید شدم و رفتم تو پرو فایل سعید از دوستای گل روزگار که یهوو دیدم اوه اوه عکس شخصی با خانمش که لباس مناسبی نداشته رو انتشار داده که سریع پریدم بیرون. پیش خودم گفتم سعید از تو بعید بود تواینقدر با غیرت بودی آخه چرا؟
گفتم سعید هم بیخیال که چشمم افتاد به پروفایل یکی از همکلاسی های خانم و که خیلی خانم سرسنگینی بود. تا وارد شدم دیدم برا هر مطلب ارسالیش چندین پسر عتیقه لایک و نظر گذاشتن و اون خانم همکلاسی هم با شوخ طبعی و بدون رعایت حریم محرم و نامحرم شروع به شوخی های دور از شأنش کرده بود.
تو پروفایل هرکسی می رفتم یا عکس مناسبی نداشت یا چیزهایی میدیدم و میخوندم که کلا با اون شخصیتی که از اون طرف انتظار داشتم زمین تا آسمون فرق داشت. بله تازه متوجه شده بودم هدف اصلی این شبکه های موبایلی تنها جاسوسی نیست بلکه اون ها حریم های بین مردم رو هدف قرار داده اند. وقتی بین من و دوستم حریم هاشکستهبشود زمینه های بی اعتمادی و شک بوجود میاد. وقتی بی اعتمادی و شک بوجود بیاد کم کم به سمت جامعه ای خواهیم رفت که هیچ اعتمادی در اون نیست.
داستان مرگ خاموش سربازان آمریکایی
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرارنمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند. دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند. هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردهاند را تعریف کنند. هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود. چقدر در زندگی خود و اطرافیان خود را به صورت خاموش شکنجه کرده ایم؟
پ,ن : دردسر عضویت من در این شبکه ها این بود که به دلیل کار دانشجویی که در دانشگاه انجام میدم شماره تلفنم بین خیلی از دانشجوها پخش شده بود و هرکسی هم که عضو این شبکه های اجتماعی موبایلی بود به راحتی به پروفایل من دسترسی داشت. عکس پروفایل من تو دل یک جنگل کنار رودخانه بود. یکی از خانم ها عکس پروفایل من رو روی گوشی خودش ذخیره کرده بود و بین دانشجو ها اون رو نشون می داد و شایعه درست کرده بود که با من رفته جنگل و از من عکس گرفته. اما خدارو شکر همه من رو خوب میشناختن و سریع جلوی اون خانم رو گرفتن و هیچکس هم حرف اون خانم رو باور نکرد.
یادمان هست زمانی که مانتو وارد ایران شد بسیار گشاد و بلند بود اما بعضی ها گفتند اسراف در اسلام حرام است و نباید این قدر پارچه حرام کنیم پس هر سال سانتی از مانتو را کم کردند تا اینکه الآن اسمش را نمی توان مانتو گذاشت و بهتر است بگویم پیراهن.
کم کم همین اتفاق نیز برای شلوار خانم ها افتاد. شلوار گشاد و راحت جای خودش را به ساپورت داد و اول ساپورت را در خانه ها می پوشیدند وبعد راه به مهمانی ها باز کرد و کم کم وارد کوچه و خیابان شد.
این نوع کشف حجاب را قبلاً در زمان رضاخان دیده بودیم. شاید کشف حجاب نرم بهترین نامی باشد که بتوان روی این نوع کشف حجاب گذاشت. یعنی همه چیز به آرامی و با مرور زمان صورت می گیرد و یکباره به اوج و شدت خود می رسد. ابتدا چشم ها و افکار را عادت می دهند و بعد از عادت چشم ها و افکار ضربه نهایی را وارد می سازند.
و حالا که چشم ها و افکار ما را عادت داده اند هر روز به فکر زدن ضربه ای تازه به فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی ما هستند و این بار نوبت به بی هویتی مردان ماست.
ساپورت مردانه ضربه جدیدیست که به وسیله آن می خواهند غیرت مردانه ما را هدف بگیرند. اصولاً ساپورت ماهیتی زنانه دارد و پوشیدن آن توسط مردان درست مانند آن است که مردان لباس زنانه به تن کنند.
اولین نشانه های این کشف حجاب نرم را می توان در برنامه بفرمایید شام شبکه من و تو دید. در یکی از برنامه های بفرمایید شام که با حضور چهار نفر در دور یک میز شکل می گیرد این بار دو زن و دو مرد حضور داشتند که با الزام این شبکه انگلیسی زن ها لباس مردان و مردان لباس زن ها را به تن کردند.
ساپورت مردانه آن قدر ضایع است که با پوشیدن آن توسط مردان حتی در محافل شخصی و خانوادگی کسی از آن استقبال نکند ولی اینکه بعضی ها برای اینکه از مد عقب نیفتند حاضرند در بعضی مواقع خفت بکشند و هر ذلتی را قبول کنند تا از مد عقب نیفتند بسیار جالب است. گروه دیگری که از این نوع پوشش زنانه استفاده خواهند کرد مردان همجنس باز هستند.
اما همان طور که بیان شد این نوع پوشش برای مردان آن قدر ضایع است که حتی در کشورهای غربی نیز از این نوع پوشش توسط مردان استقبال نشده است. حتی ساپورت زنانه آن قدر که توسط زنان ما استفاده می شود در کشور های غربی استفاده نمی شود و این نشانگر این است که استفاده کنندگان از ین نوع پوشش عقده مدگرایی دارند و دچار کمبو مد هستند.
راه چاره چیست؟
بهترین راه برای جبران کمبود هایمد همچنین مبارزه با مدهای غربی تشکیل کارگروه شناخت و مقابله و طراحی مد است. وظیفه این کارگروه شناخت مدهای غربی که با هویت ایرانی اسلامی ما مغایرت دارد و جلوگیری از تبلیغ این نوع مد در کشور است و همچنین تولید و حمایت از مد جدید ایرانی و اسلامی برای مقابله با مد های غربیست. متأسفانه شرکت تولید کننده مد های مغایر با شئونات ایرانی و اسلامی به راحتی و آزادانه در فضای مجازی در حال تبلیغ مد های خود هستند و هیچ نهادی با آنها برخورد نمی کند. این کارگروه می تواند با تبلیغ مد های ایرانی اسلامی در شبکه های تلویزیونی و در فضای مجازی و جلوگیری از تبلیغ مد های غربی در کشور سهم بسیار زیادی را برای حفظ هویت ایرانی اسلامی ما داشته باشد.
کلامی از ناخدای انقلاب : فرهنگ مثل هوایی است که چه بخواهیم چه نخواهیم باید تنفس کنیم، بنابراین اگر تمیز باشد یا آلوده، اثر متفاوتی را برجامعه و کشور خوا هد داشت. همه رفتارهای روزمره، عادات و «نگاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» مردم از فرهنگ آنها الهام می گیرد، بنابراین باورهای فرهنگی به همه مسائل و عرصه های دیگر سایه می اندازد و مهمتر است. مسئولان فرهنگی، باید با حساسیت و هوشیاری مراقب رخنه های بسیار خطرناک فرهنگی باشند و به وظایف ایجابی و دفاعی خود در این زمینه عمل کنند.
پ,ن : آشنایی دارم که در تهران زندگی میکنه. تعریف می کرد چندسال پیش که با دوچرخه از سرکار به سمت خونه بر می گشته بین راه شلوارش میره لای زنجیر دوچرخه و زمین می خوره و در اثر همین زمین خوردن پایین شلوارش چاک میخوره و مجبور میشه ادامه راه رو پیاده بره به سمت خونه. فردای اون روز راه میفته بره سر کار که می بینه تمام بچه های محلشون همه پایین شلواراشون رو چاک دادن و طی سه روز کل تهران پایین پاهاشون رو چاک میدن و کمتر از یک هفته این مد چاک دادن پایین شلوار به کل کشور میرسه و اینجوری بود که فامیل ما به یکی از طراحان مد تبدیل میشه. خواستم بگم وقتی کمبود مد توکشور باشه مردم هر تغییر ندونسته رو مد به حساب میارند.
آزادی یواشکی زناندر ایران نام صحفه ای در فیس بوک است که در این صفحه بعضی از خانم های ایرانی عکس برداشتن روسری شان را قرار می دهند و با نوشتن مطالبی عارفانه و عاشقانه هرزگی خود را آزادی می نامند.
حامیان این صفحه مدام از استقبال مردمی آن دم می زنند اما باتوجه به ماهیت اصلی فیس بوک یعنی سکس، و جذاب بودن نام این صحفه از نظر جنسی، بخش عمده ای از مراجعین به این صفحه فقط به دنبال ارضای غریزه جنسی خود هستند.
در اوایل سال 93 خانوم الهام چرخنده از معدود بازیگرایی بود که سال جدید را به حضرت اقا تبریک گفتند.
که این کار ایشان بازتاب زیادی را در دنیا و در رسانه های ایرانی وخارجی داشت.
این کار ایشان باعث شد که به ایشان بعضی از افراد نادان حمله کنند و به ایشان اسیب برسانند.
این ماجرا گذشت تا دوباره چند روز گذشته به خانوم الهام چرخنده باز حمله شد!
و خانوم چرخنده را تهدید کردن که به ایشان دیگر در سینما نیازی ندارن!
اینجا یه سوال پیش میآید واونم اینکه واقعا سینمای ما جای چه افرادی است؟؟؟؟؟
افرادی مانند گلشیفته فراهانی؟؟؟؟؟
یا افرادی که مدافع ولایت و امام هستند؟
خانوم چرخنده قبل از روز ولادت حضرت علی (ع) باز در یکی از سالن های سینما حاظر شدند و این بار با قاطعیت تمام موضع خودشونو مشخص کردن و با تمام وجود این روز را به حضرت اقا تبریک گفتند تا تودهنی باشد برای هر کسی که مخالف ولایت است!
پ.ن:مسولین لطفا دست به کار بشید سینمای یه کشور اسلامی نباید اینگونه باشد؟
ما وظیفه ی خودمون دونستیم که بگیم دیگه بازنشر این مطلب با شما بینندگان گرامی
اين وبلاگ تحت حمايت هيچ ارگان و نهادي نمي باشد و در جهت مقابله با تهاجم فرهنگي توسط افسران جوان جنگ نرم در استان مرکزی طراحي شده است
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه هرگونه کپی برداری بدون ذكر منبع ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد و شرعا حرام می باشد .
معبر سایبری ساوه از جمعی وبلاگ های ارزشی استان مرکزی