نوشته شده توسط : خادم سایبری

فندرسک نوشت:

بیشتر خانم ها متأسفانه این روزها فقط در پی کلاس گذاشتن و به رخ کشیدن برتری های خودشون به دیگران هستند. مدرک تحصیلی هم یکی از این کلاس گذاشتن هاست. همین موضوع متأسفانه عاملی شده تا بیشتر دختر خانم ها در انتخاب های ازدواج خودشون با مشکل بزرگی روبرو بشن.

درسته مدرک تحصیلی خیلی خوبه اما دلیل نمیشه کسی که مدرک تحصیلی بالایی داره عقل و شعور و درک و فهم بالایی هم داشته باشه. این روزها رفتن به دانشگاه مثل آب خوردن شده و هر کسی میتونه بره دانشگاه و ادامه تحصیل بده. حتی یکی از دوستان می گفت من دانشگاهی ثبت نام کردم و یه مبلغی پرداختم و اصلاً نه در کلاس حاضر میشم نه سرجلسه امتحان میرم، بعد از گذشت 2 سال میرم مدرکم رو می گیرم.

یا چند روز پیش با یک نفر که مدرک دکترا داشت هم صحبت شدم و برام جالب بود اصلاً نمیتونست درست حرف بزنه و هیچ درکی از اوضاع ساده اطراف خودش هم نداشت. تو دلم گفتم خدا رو شکر مدرک دکتراش ربطی به  پزشکی نداره وگرنه وای به حال بیماراش.

همفکری مهمتر است یا هم مدرکی؟

یا اصلاً فرض رو بر این می گیریم که یک خانم شوهری رو انتخاب کرده که مدرک تحصیلی بالایی داره و تو دانشگاه معتبری درس خونده و بسیار هم فهمیده هست. اما طرز تفکر و اعتقادات اون فرد با اون خانم زمین تا آسمون متفاوت هست و اصلاً حرف های همدیگه رو نمیفهمند. به نظر شما این دو نفر میتونن خوشبخت باشند؟

این موضوع رو بیشتر خانواده های مذهبی باید مد نظر قرار بدند و بدونن شاید روز های اول کلاس گذاشتن خیلی خوب باشه اما به مرور زمان وقتی همسر شما حرف شمارو نمیفهمه اون موقع متوجه میشین همه چیز مدرک تحصیلی نیست...

این حرف هارو گفتم تا به این نقطه برسم که به نظر من اگر خانمی ملاک ازدواجش رو بجای همفکری، هم مدرکی بگذاره کاملاً بی سواد و امل و صد البته بی کلاس هست.

پ,ن : زمانی که تو نیروگاه کار می کردم مدرک تحصیلیم دیپلم بود. اما بخاطر پشتکاری که داشتم هر روز به جایگاه بهتری می رسیدم تا جایی که شدم کنترل پروژه نیروگاه. تمام مهندس های تحصیل کرده نیروگاه وقتی به من می رسیدند و از مدرک تحصیلیم سؤال می کردند و من می گفتم دیپلم دارم خیلی تعجب می کردند. بعد از مدتی هم اعزام شدم نیروگاه شیراز و اونجا تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم. چون کسی به یک دیپلمه دخترش رو نمیداد. هرچند الانم میگن باید ارشد داشته باشی. میترسم ارشد بگیرم بگن دکترا و ...



:: برچسب‌ها: ازدواج , زناشویی , مشورت , اگاهی ازدواج ,
:: بازديد از اين مطلب : 427
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
تاريخ انتشار : چهار شنبه 14 خرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : خادم سایبری

 چند وقت پیش کتاب داستان ازدواج چهارده معصوم (ع) از  سیدهادی میراشرفی رو می خوندم که بخش مربوط به ازدواج امام حسین (ع) با خانم رباب و عشق بازی های زیبای این بزرگواران نظر من رو به خودش جلب کرد. اوج عشق رباب به امام حسین (ع) آنقدر زیاد بود که هیچوقت این عشق و دوستداشتن و علاقه رو از امام محروم نمی کردند اما هیچوقت نتوانستند در مقابل عشق و علاقه ای که امام حسین (ع) به ایشان داشتند عشقی بالاتر بیارند.

امامی که از سوی بعضی ها به خشونت و ستیزه جویی متهم میشود در نهایت لطافت برای همسر و دخترش چنین شعری می سراید و ازاین بابت افتخار میکند:

لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ «به جان تو سوگند! من خانه‏ ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آنها را دوست دارم و تمامی دارایی ‏ام را به پای آنها می‏ریزم و هیچ کس نباید در این باره مرا ملامت کند.»

شدت علاقه رباب به امام حسین (ع) تا حدی بود که بعد از واقعه عاشورا این بانوی بزرگوار  از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند.

یاد بگیریم به همسر خود عشق بورزیم...

متأسفانه معضلی که این روزها زوج های ایرانی را تحت تأثیر خود قرار داده امتناع از عشق  ورزیدن به همدیگه هست. به عنوان نمونه چند روز پیش تو دانشگاه یکی از خانم های همکلاسی دوران کاردانی رو دیدم و با هم احوال پرسی کردیم. به واسطه آشنایی که با همسر ایشون داشتم خبر شوهرشون رو گرفتم. اما شروع کرد به گلایه از وضع زندگی با شوهرش. می گفت حتی محبت هم از من دریغ می کنه. حتی میخوام برم خونه مادرم میگه حق نداری پاتو اونجا بزاری و ....

به اون خانم گفتم اجازه هست تو زندگیتون دخالت کنم و مشکل رو حل کنم؟ گفت با اخلاقی از شوهرم میشناسم بعید میدونم شدنی باشه. گفتم شما کاری که من میگم انجام بدین. همین الآن یک پیامک به ایشون بزنید و بگین سلام عزیزم خسته نباشی شوهر خوبم. اگه اجازه میدی امروز یه سر به مادرم بزنم.

همکلاسی سابقم ناراحت شد و گفت : من به اون همچین حرفی بزنم؟ عمراً. گفتم دیدی عیب از شماست. شما که محبت رو از همسرت دریغ می کنی توقع داری بهت محبت کنه و باهات کنار بیاد؟ شما این پیامک رو بفرست تا متوجه بشی منظورم چی هست. ایشون پیامک رو فرستاد. چند لحظه بعد شوهرش جواب پیامکش رو داد.

متن پیامک شوهرش : سلام عزیزم. ممنون خانم خوبم. اجازه منم دست شماست اما بزار از سر کار برگشتم خودم می برمت.

بهش گفتم یعنی یه محبت کوچیک اینقدر سخت بود؟ لبخند زد و گفت حق باشما بود.

پ,ن1 : خانم ها و آقایون یادتون نره اگه شما به همسرتون محبت نکنین، هستند کسایی که جای شما محبت کنن. از من گفتن بود.

پ,ن2 : یکی نیست بگه آخه توکه ازدواج نکردی چرا به دیگرون مشاوره میدی. والا 



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: ازدواج , زن و شوهر , سبک زندگی اسلامی ,
:: بازديد از اين مطلب : 644
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
تاريخ انتشار : دو شنبه 12 خرداد 1393 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد

نوروز تان فاطمی

اشکان دو چشمان ترم چون دریاست/ امسال تمام روزیم از زهراست(س)/ از بوی تنور فاطمه(س) فهمیدم/ سالی که نکوست از بهارش پیداست/ سال نو مبارک/
اين وبلاگ تحت حمايت هيچ ارگان و نهادي نمي باشد و در جهت مقابله با تهاجم فرهنگي توسط افسران جوان جنگ نرم در استان مرکزی طراحي شده است طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه هرگونه کپی برداری بدون ذكر منبع ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد و شرعا حرام می باشد . معبر سایبری ساوه از جمعی وبلاگ های ارزشی استان مرکزی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد